مهم نیست هندوانه در شب یلدا شیرین نباشد یا انارت ترش از آب دراید کدو تنبلی که بار میگذاری بیمزه باشد چند تا از گردو های که میشکانی پوک باشد مهم آن است در این شب سرد ولی زیبا کسی که دوستش داری کنارت باشد عشق مهربانم تو همان خورشید تابانی بودی که در پایان شب سیاهم طلوع کردی و زندگی مرا به نور رخساره ات روشنایی بخشیدی، تو همان قطره ی بارانی بودی که در قحطی روزگارم بر من باریدی و ریشه خشکیده ام در خاک را به زندگی پیوند زدی، تو همان ماه زیبایی بودی که در تاریکی
کنار چشمه نشستم در انتظار خودم خودم کنار خودم با خودم برای خودم صدای شُرشُر آب،زیر سایه ای ابدی شدم نظارگرِ عکسِ روی آبِ خودم تمام لحظه خودم،من خودم،دوباره خودم بجز خودم ننویسد کسی زِحال خودم و یک نفر نرسید تا بگوید اسمم را چقدر صدا بزنم هِی خودم به جای خودم؟ اگر کسی نشنید آنچه میزنم فریاد سکوت میکنم آخر به احترام خودم نه من اسیر کسی ،نه کسی اسیر من است فقط خودم به خودم میشوم خدای خودم هزار ساله که هستم به جست و جوی خودم کسی شبیه خودم ، چون خودم ، کنار
درباره این سایت